ترجمه مقاله

کلمات

لغت‌نامه دهخدا

کلمات . [ ک َ ل ِ] (ع اِ) ج ِ کلمة. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ج ِ کلمه . کلمه ها. (فرهنگ فارسی معین ). || گفتارها. سخنان . (فرهنگ فارسی معین ) : در استماع کلمات فرستادگان مبالغ تحامل ایشان را تحمل فرماید. (المعجم چ دانشگاه ص 16، از فرهنگ فارسی معین ).
- کلمات الهیه ؛ در اصطلاح تصوف ، کلیه ٔ موجودات ، زیراآنها کلمات و مظاهر حقند و از وجود او سخن گویند. (از فرهنگ مصطلحات عرفا تألیف سید جعفر سجادی ) (فرهنگ فارسی معین ).
- کلمات تامات ؛ در اصطلاح تصوف مراد جواهر عقلیه اند که آنها را حروف عالیه نامیده اند، از آن جهت که از نفس رحمانی صادر می شوند و جواهر جسمیه را مرکبات اسمیه و فعلیه نامیده اند و عوارض اجسام را اعراب کلمات می دانند، و مجموع آنها را مراتب نفس رحمانی می نامند. بالجمله مراتب نزولی وجود را ازاعلی به ادنی فیض و وجود منبسط و نفس رحمانی خوانده اند که همه کلمات حق می باشند و حکایت از ذات ازلیه ٔ او می کنند. (از فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی تألیف سید جعفر سجادی ) : بحق اسماء حسنای او و علامتهای بزرگ او و کلمات تامات او... (تاریخ بیهقی ص 316).
- کلمات قصار ؛ سخنان کوتاه لفظ مأثور که از پیغمبر و یا از ائمه نقل می شود: کلمات قصار حضرت علی (ع ).
ترجمه مقاله