ترجمه مقاله

گلبند

لغت‌نامه دهخدا

گلبند. [ گ ُ ب َ ] (اِ مرکب ) نوعی از جامه های رنگین که بهندی باندهنو گویند. (غیاث ). نوعی از اقمشه ٔ رنگین که آنرا در عرف باندهنو گویند. (آنندراج ) :
چشم بلبل پوشم ار گردد بتم گلبندپوش
عشقبازی میکنم با لاله رویان در لباس .

محمدسعید اشرف (از آنندراج ).


از سر و پایم بکار عشق حاجتمند توست
چشم بلبل جامه ام از جامه ٔ گلبند توست .

محمدسعید اشرف (از آنندراج ).


|| (نف مرکب ) باغبان :
همچو گلبندی که تا افتد گلی بندد بجا
داغ دیگر مینهم یک داغ چون بهتر کنم .

نظام دست غیب (از آنندراج ).


و رجوع به گلبندی شود.
ترجمه مقاله