ترجمه مقاله

belabouring

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خرابکاری، امدن و رفتن، شلاق زدن، زخم زبان زدن، سخت زدن، با دقت روی چیزی کار کردن
ترجمه مقاله