ترجمه مقاله

boarded

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سوار شده، سوار شدن، بکنار کشتی امدن، پانسیون شدن، خوراک دادن، تخته بندی کردن، تخته پوش کردن
ترجمه مقاله