concreteدیکشنری انگلیسی به فارسیبتن، بتون، شفته، ساروج شنی، اسم ذات، باشفته اندودن یا ساختن، بهم پیوستن، ساروج کردن، سفت کردن، واقعی، بهم چسبیده