ترجمه مقاله

crashed

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سقوط کرد، سقوط کردن، درهم شکستن، ریز ریز شدن، ناخوانده وارد شدن، تصادم کردن، خرد کردن
ترجمه مقاله