ترجمه مقاله

crossed

دیکشنری انگلیسی به فارسی

عبور کرد، گذشتن، عبور کردن، قطع کردن، تقاطع کردن، قلم کشیدن بروی، روبرو شدن، دورگه کردن، تلاقی کردن، پیوند زدن، کج خلقی کردن
ترجمه مقاله