ترجمه مقاله

doused

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ریخته گری، روی چیزی آب ریختن، میل زدن، گمانه زدن، خیس کردن، در اب یا چیز دیگری فرو بردن
ترجمه مقاله