fileدیکشنری انگلیسی به فارسیفایل، پرونده، سوهان، صورت، ضبط، صف، خط، اهن سای، دسته کاغذهای مرتب، قطار، فهرست، ضبط کردن، بایگانی کردن، سوهان زدن، ساییدن، در پرونده گذاشتن، در بایگانی نگاه داشتن، در صف راه رفتن، رژه رفتن