ترجمه مقاله

fouled

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فرو ریخته، لکه دار کردن، نارو زدن، بهم خوردن، گیر کردن، ناپاک کردن، گوریده کردن، چرک شدن
ترجمه مقاله