ترجمه مقاله

gammon

دیکشنری انگلیسی به فارسی

قمار، بازی تخته نرد، یاوه، ران نمک زده و دود زده خوک، مارس کردن، لاف زدن، سردواندن، نمک زدن و دودی کردن
ترجمه مقاله