ترجمه مقاله

heralds

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خبرنگاران، منادی، قاصد، جارچی، پیشرو، خبر رسان، جلو دار، اعلام کردن، راهنمایی کردن، از امدن یا وقوع چیزی خبر دادن
ترجمه مقاله