ترجمه مقاله

hobbled

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مشروب خوردن، داد و بیداد کردن، لنگیدن، شلیدن، لنگ لنگان راه رفتن، مانع حرکت شدن، خمیدن، دست و پای کسی را بستن
ترجمه مقاله