ترجمه مقاله

ingrafting

دیکشنری انگلیسی به فارسی

آموختن، رنگ ثابت زدن، اسقاء کردن، اشباع کردن، در ذهن جانشین کردن، در جسم چیزی فرو کردن
ترجمه مقاله