ترجمه مقاله

inside

دیکشنری انگلیسی به فارسی

داخل، تو، باطن، اعضای داخلی، درون، بطن هر چیزی، نزدیک بمرکز، قسمت داخلی، داخل و یا توی چیزی
ترجمه مقاله