ligaturesدیکشنری انگلیسی به فارسیلیگاتورها، شریان بند، بند، کلید کوک سازهای زهی، بار، بخیه زنی، نوار، زخم بند، شریان بندی، رشته، رباط، خط پیوند، خط ارتباط، دو یا چند حرف متصل بهم