ترجمه مقاله

monitor

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مانیتور، مبصر، انگیزنده، اگاهی دهنده، گوشیار، دیده بانی کردن، به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن
ترجمه مقاله