ترجمه مقاله

muzzles

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مرزها، پوزه، پوزه بند، دهان بند، سرلولهبخاری، صورت، دهنه، سرلوله هفت تیر یاتفنگ، پوزه بندزدن، مانع فعالیت شدن
ترجمه مقاله