open
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باز کن، باز کردن، باز شدن، گشودن، روشن شدن، شکفتن، اشکار ساختن، گشادن، افتتاح کردن، اشکار کردن، بسط دادن، باز، سرگشاده، گشوده، روباز، علنی، مفتوح، صریح، دایر، ازاد، اشکار، در معرض، بی الایش، بی ابر، فاش، فراز، واریز نشده، بی پناه، رک گو