ترجمه مقاله

played

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بازی کرد، بازی کردن، نواختن، زدن، تفریح کردن، الت موسیقی نواختن، رل بازی کردن، روی صحنه ء نمایش ظاهر شدن
ترجمه مقاله