ترجمه مقاله

pricked

دیکشنری انگلیسی به فارسی

زخمی شده، با سیخونک بحرکت واداشتن، سیخونک زدن، خلیدن، تحریک کردن، ازردن، سیخ زدن، خلیدگی، با چیز نوکتیز فرو کردن
ترجمه مقاله