ترجمه مقاله

rebounded

دیکشنری انگلیسی به فارسی

عقب افتاده، دوباره بجای اول برگشتن، برگشتن، حرکت ارتجاعی داشتن، جهش کردن، منعکس شدن، پس زدن
ترجمه مقاله