ترجمه مقاله

set

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تنظیم، مجموعه، دستگاه، دسته، جهت، دست، یک دست، دوره، قرار دادن، قرار گرفته، نشاندن، نصب کردن، غروب کردن، گذاردن، نهادن، مرتب کردن، چیدن، کار گذاشتن، جاانداختن، اغاز کردن، مستقر شدن، سفت شدن، روشن، دقیق، لجوج، واقع شده
ترجمه مقاله