ترجمه مقاله

sputtered

دیکشنری انگلیسی به فارسی

لکه دار، با خشم ادا کردن، با خشم سخن گفتن، تف پراندن، بیرون انداختن، تند و مغشوش سخن گفتن
ترجمه مقاله