ترجمه مقاله

stalk

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ساقه، پایه، ساق، خرام، میله، چیزی شبیه ساقه، ماشوره، کمین کردن، خرامیدن، راه رفتن، قدم زدن و حرکت کردن با احتیاط
ترجمه مقاله