ترجمه مقاله

wry

دیکشنری انگلیسی به فارسی

کثیف، به اطراف چرخاندن، خم کردن، پیچ خوردن، دهن کجی کردن، چرخیدن، اریب شدن، کنایه امیز، کج، معوج شده
ترجمه مقاله