ترجمه مقاله

معلق

فرهنگ فارسی معین

(مُ عَ لَّ) [ ع . ] 1 - (اِمف .) آویخته شده . 2 - (ص .) آویزان . 3 - (ص .) برکنار شده از خدمت . 4 - (اِ.) جستن به هوا و دور زدن به طوری که مجدداً با پاها به زمین آیند.
ترجمه مقاله