ترجمه مقاله

آش

فرهنگ فارسی معین

[ سنس . ] ( اِ.)1 - غذای آبدار که از حبوبات و روغن و سبزی و مانند آن درست کنند. 2 - آهار و مایعی که برای دباغی پوست حیوانات ب ه کار برند. ؛ ~برای کسی پختن توطئه ای برای کسی ترتیب دادن . ؛ همان ~ُ همان کاسه وضع به همان منوال است که بود، هیچ تغییر نکرده است . ؛ ~با جاش کنایه از آدم طمع کاری که علاوه بر آش به کاسة آن نیز نظر دارد، کسی که انتظار بی مورد و بیش از حق خود دارد.
ترجمه مقاله