ترجمه مقاله

برف

فرهنگ فارسی معین

(بَ) [ په . ] ( اِ.) آب منجمد که به صورت بلورهایی به شکل منشور مسدس - القاعده متبلور می گردد و در فصل سرما از ابرها به زمین می بارد.
ترجمه مقاله