ترجمه مقاله

بسم الله

فرهنگ فارسی معین

(بِ مِ لْ لا) [ ع . ] (جملة اسمی . فعل امر.) 1 - به نام خداوند، به نام خدا (جمله ای که فارسی زبانان هنگام شروع کاری یا قدم نهادن در جایی گویند). 2 - (عا.) بفرما میل کن ، بخور. 3 - نوعی تعارف برای این که کسی پیشقدم شود: بفرمایید، پیش افتید. 4 - در موقع تعجب از چیزی و مخصوصاً شنیدن سخنی شگفت آور گویند و بیشتر افادة انکار و ناباوری کند. 5 - چشم بد دور، ماشاءالله. ؛از بای ~ تا تای تَمَُت از اول تا آخر. ؛اول ~کنایه از: اول وقت ، آغاز کار.
ترجمه مقاله