ترجمه مقاله

تاباندن

فرهنگ فارسی معین

(دَ) (مص م .) 1 - روشن ساختن ، برافروختن . 2 - تاب دادن ، پیچ و خم دادن . 3 - گرم کردن ، تافتن . 4 - اعراض کردن .
ترجمه مقاله