ترجمه مقاله

تراشه

فرهنگ فارسی معین

(تَ ش ِ) (اِ.) 1 - تراشیده شده ، براده . 2 - قاچ (هندوانه یا خربزه ). 3 - قطعة کوچکی از سیلیس با مدارهای الکتریکی مجتمع که در ساخت رایانه ها به کار رود. (فره ).
ترجمه مقاله