ترجمه مقاله

خرنبار

فرهنگ فارسی معین

(خَ رَ) (اِمر.) 1 - مجرمی را سوار خر کردن و در اطراف شهرگردانیدن . 2 - جمعیت ، ازدحام مردم .
ترجمه مقاله