ترجمه مقاله

داد

فرهنگ فارسی معین

[ په . ] (اِ.) 1 - قانون . 2 - عدالت ، انصاف . 3 - بانگ ، فغان . ؛~ سخن دادن سخنوری کردن ، نطق کردن . ؛~ کسی به هوا رفتن فریادش برخاستن .
ترجمه مقاله