ترجمه مقاله

دستاربند

فرهنگ فارسی معین

(دَ. بَ) (اِمر.) 1 - آن که دستار بندد، معمم . 2 - عالم ، دانشمند، فقیه . 3 - صاحب مسند.
ترجمه مقاله