ترجمه مقاله

دف

فرهنگ فارسی معین

(دَ فّ) [ معر. ] (اِ.) یکی از سازهای ضربی . ؛ ~ کسی را تر کردن کنایه از: 1 - بی اثر کردن کار کسی . 2 - رسوا ساختن .
ترجمه مقاله