دم زدنفرهنگ فارسی معین(دَ. زَ دَ) (مص ل .) 1 - نفس کشیدن ، نفس تازه کردن . 2 - حرف زدن . 3 - ادعا کردن . 4 - کنایه از: تأخیر کردن .