ترجمه مقاله

دنبه

فرهنگ فارسی معین

(دُ بِ) (اِ.) 1 - دمبه ، جزیی از بدن گوسفند که به جای دم در انتهای خلفی تنة او آویخته و محتوی چربی است . 2 - پیه ، چربی . ؛ ~گذار کردن نوعی رَمل و جادو برای از میان برداشتن یا آسیب رساندن به کسی . با دُنبه آدمکی درست می کردند و با نیت آسیب رساندن به آن شخص ، آدمک را می سوزاندند. ؛ ~ دادن کنایه از: فریب دادن ، فریفتن .
ترجمه مقاله