ترجمه مقاله

دوبرجی

فرهنگ فارسی معین

(دُ بُ) (ص مر.) 1 - کبوتری که در کبوترخان مقیم نماند. 2 - کنایه از: زن بلهوس ، روسپی .
ترجمه مقاله