ترجمه مقاله

شالنگی

فرهنگ فارسی معین

(لَ) (ص نسب . اِمر.) موتاب ، ریسمان - تاب ، کسی که ریسمان جهت خیمه و مانند آن تابد.
ترجمه مقاله