ترجمه مقاله

شوشه

فرهنگ فارسی معین

(ش ) (اِ.) 1 - طلا یا نقره که آن را گدازند و در ناوچه ریزند. 2 - هرچیز شبیه شمش . 3 - هر چیز طولانی وکوتاه . 4 - آبی که در زمستان بر سر ناودان یخ بندد و آویزان شود. 5 - ریزة هر چیز.
ترجمه مقاله