ترجمه مقاله

شیر

فرهنگ فارسی معین

[ په . ] (اِ.) 1 - پستانداری است وحشی و گوشت خوار از راستة گربه سانان که بسیار نیرومند و چابک است . نر آن یال دارد. 2 - (عا.) موفق ، پیروز. ؛ ~ بچه کنایه از آن که با وجود جوانی بسیار شجاع و دلیر است . ؛~ کردن کسی برانگیختن آن کس ، تشجیع و تحریک کردن وی . ؛ ~و خط انداختن قرعه کشیدن یا فال زدن یا قمار کردن . (در سکه های رایج پیش از انقلاب اسلامی بر یک روی نقش شیر و خورشید و بر رویة دیگر ارزش سکه به خط عادی حک شده بود).
ترجمه مقاله