ترجمه مقاله

فرغر

فرهنگ فارسی معین

(فَ غَ) (اِ.) 1 - جوی آب . 2 - خشک رود، جایی که آب از آن گذشته و مقدار کمی آب به جا مانده باشد. 3 - گودال ، آبگیر.
ترجمه مقاله