ترجمه مقاله

قیش

فرهنگ فارسی معین

(قَ یا ق ) [ تر. ] (اِ.) 1 - چرم . 2 - تسمه ، دوال کمر. 3 - چرمی که سلمانیان تیغ خود را بدان تیز کنند. 4 - کنایه از: نان خمیر و فطیر.
ترجمه مقاله