ترجمه مقاله

لهاز

فرهنگ فارسی معین

(لِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - چوب پاره ای که به وسیلة آن سوراخ تبر و چرخ چاه را تنگ کنند. 2 - داغی که بر زیر گوش اشتر نهند.
ترجمه مقاله