ترجمه مقاله

مدار

فرهنگ فارسی معین

(مَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - جای دور زدن و گردیدن . 2 - در اصطلاح جغرافیا عبارت از خطی است که سیارات به دور خورشید می پیمایند. ؛ ~ رأس الجدی مدار َ27 ْ23 عرض جنوبی کرة زمین که خورشید در روز اول دی ماه به آن عمود می تابد و منطقة معتدل جنوبی از پایین آن تا مدار جنوبگان را شامل می شود. ؛ ~ رأس السَّرطان مدار َ27 ْ23 عرض شمالی کرة زمین که خورشید در روز اول تیرماه بر آن عمود می تابد و منطقة معتدل شمالی از بالای آن تا مدار شمالگان را شامل می شود.
ترجمه مقاله