ترجمه مقاله

مزاج

فرهنگ فارسی معین

(مِ) [ ع . ] 1 - (اِ.) سرشت ، طبیعت . 2 - (مص ل .) آمیختن ، آمیخته شدن . 3 - قدما به چهار مزاج اصل قایل بودند: الف - مزاج صفراوی (گرم و مرطوب ). ب - مزاج مالیخولیایی یا سوداوی (سرد و خشک ). ج - مزاج دموی (گرم و مرطوب ). د - مزاج بلغمی ( سرد و مرطوب ).
ترجمه مقاله