ترجمه مقاله

مست

فرهنگ فارسی معین

(مَ) [ په . ] (ص .)1 - شراب خورده ، خارج شده از حالت طبیعی به علت خوردن شراب . 2 - بی هوش ، مدهوش . 3 - کسی که به علت داشتن مال و مقام و غیره بسیار مغرور باشد. ؛ ~ُ ملنگ (عا.) شاد و خوشحال و سردماغ .
ترجمه مقاله