ترجمه مقاله

مطموس

فرهنگ فارسی معین

(مَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - محو شده ، تباه شده . 2 - ناپدید شده ، گم گشته . 3 - دور شده . 4 - در علم عروض طمس آن است که از این «فاع لاتن » بعد از اسقاط هر دو سبب عین نیز ساقط شود «فا» بماند، «فع » به جای آن به نهی و «فع » چون از این «فاع لاتن » خیزد آن را مطموس خوانند یعنی ناپدید کرده ، از بهر آن که بدین زحاف از این جزو بیش از اثری نمی ماند.
ترجمه مقاله