ترجمه مقاله

مفترض

فرهنگ فارسی معین

(مُ تَ رَ) [ ع . ] 1 - (اِمف .) فرض کرده شده ، واجب گردیده ، فریضه کرده شده . 2 - (ص .) واجب ، لازم .
ترجمه مقاله